سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] بهترین کارها آن بود که به ناخواه خود را بدان وادارى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :28
بازدید دیروز :4
کل بازدید :104698
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/9/3
10:32 ع
عنوان  :  قرآن و استشراق Orientalism
کلمات کلیدی  :  قرآن، استشراق، مستشرقان، اهداف خاورشناسان، فعالیت و شبهات مستشرقان
از خاورشناسی یا شرق­شناسی در عربی با "استشراق" و در انگلیسی با "Orientalism" یاد می­شود. این واژه در ابتدا به دانشجوی اهل مشرق زمین اطلاق می­شد، سپس در سال  1812م. در فرهنگ آکسفورد به معنای "شرق­شناسی" به کار رفته است.[1] 
"Orientalism" که به معنای مکتب خاورشناسی بوده، از سه واژه تشکیل یافته؛ "Orient" به معنای خاور، مشرق یا آسیا بوده، پسوند "al" برای ربط است، یعنی مسائل مربوط به مشرق­زمین و خاورشناسی و پسوند "ism" به معنای مکتب است.[2] 
 
تعریف اصطلاحی استشراق
از "خاورشناسی" تعریف­های بسیار مختلفی ارائه شده که تعریف کلی و ساده­ی آن یعنی، مطالعه­ی غربی­ها درباره­ی امور مختلف شرق(از لحاظ جغرافیایی، نژاد، زبان، هنر، مذهب دین و...)؛[3] اما این تعریف مورد پسند همه نبود، از این رو برخی دانشمندان، خاورشناسی را جهت­گیری علمی برای مطالعه­ی شرق و به هدف برتری و سیادت بر شرق دانستند.[4]
مناسب­ترین و جامع­ترین تعریف درباره­ی استشراق، این است که خاورشناسی را دو نوع دانسته و برای هر کدام تعریفی خاص ارائه دهیم:
1. استشراق به معنای عام: مجموعه فعالیت­های پژوهشی غربیان درباره­ی ابعاد مختلف کشورهای شرقی به جز بعد دینی آنها.
2. استشراق به معنای خاص: اسلام شناسی توسط غیر مسلمانان که این تعریف مصطلح حوزه­های علمیه و جوامع فرهنگ دینی است.[5]
 
تاریخچه­ی استشراق
درباره­ی نقطه­ی آغاز استشراق، اختلاف نظر بسیاری است و از قرن ششم قبل از میلاد[6] تا قرن نوزدهم میلادی[7] نزدیک به دوازده نظر مختلف وجود دارد.[8]
این اختلاف نظر شدید به این دلیل است که از خاورشناسی تعریف روشن و مشخصی در دست نیست و برخی آغاز یکی از پدیده­های فرهنگی را که قسمتی از شرق شناسی بوده، نقطه­ی آغاز استشراق دانسته­اند.[9]
در بحث تاریخی شرق­شناسی دوره­هایی وجود دارد که شرق­شناسی طی آنها روند رشد خود را پشت سر گذاشته است:
1. دوره­ی استشراق دینی: این دوره پس از فتح اندلس، شام و سوریه به دست مسلمانان و شکوفایی حیات علمی در آن دیار و فتح جزایر دریای مدیترانه و جنوب ایتالیا آغاز شد. در این دوره، اروپائیان به ثروت عظیم علمی مسلمانان پی بردند و از این جهت به ترجمه و یادگیری علومی که نزد مسلمانان به خصوص در اسپانیا بود، پرداختند. این دوره از تاریخ شرق شناسی با جنگ­های صلیبی پایان یافت.
2. دوره­ی استشراق نظامی: این دوره از زمان جنگ­های صلیبی آغاز شد و تقریباً تا نیمه­ی قرن هجدهم میلادی ادامه یافت. در این دوره مسلمانان و طرف مقابل آنها، علاقه­ی بیشتری به شناسایی هم داشتند. غربیان با میراث اسلامی آشنا شدند و همراه مقابله­ی نظامی، به مقابله تبلیغی نیز پرداختند که از خصوصیات این دوره، ترجمه­ی بسیاری از متون اسلامی است.
3. دوره­ی استشراق استعماری: این دوره تقریباً از نیمه­ی قرن هجدهم میلادی آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت. در این دوره مستشرقان از آگاهی­های علمی استشراق برای استعمار سرزمین­های اسلامی بهره بردند.
استشراق در زمینه­ی قرآن با ترجمه­ی قرآن در سال 1143م. و به طور تخصصی توسط "گوستاو وایل Weil Gustav" آلمانی که از سال 1844 تا 1872م. در این زمینه اشتغال داشته، آغاز شد.[10]
 
اهداف مستشرقان
جریان خاورشناسی را از لحاظ انگیزه می­توان به سه گروه دسته­بندی نمود که برخی از این دسته­بندی به "مکاتب استشراق" نام می­برند:[11]
1.     خاورشناسان منصف و حقیقت­جو: کسانی هستند که واقعاً دنبال حقیقت هستند و از این جهت به همه­ی منابع اسلامی رجوع می­کنند تا حقیقتی را بیابند و آن را بیان ­کنند. در میان آنان می­توان به افرادی همچون: "ادوارد سعید Edward Said" و "هانری کربن Henry Corbin" اشاره کرد.
2.     خاورشناسان تبشیری: اینان کشیش­های کلیساها هستند که برای دفاع از مسیحیت و پوشش نقایص آن به این نتیجه رسیدند که جلوی نور اسلام را باید گرفت؛ لذا از راه پژوهش در دین اسلام به ویژه قرآن روی آوردند و قرآن را فقط جهت "نقد"، ترجمه نمودند که "پطرس محترم" از جمله­ی اینهاست.
3.     خاورشناسان استعماری: اینها مأمور دولت­های استعماری مانند: انگلیس، فرانسه و آمریکا بودند که درباره­ی مشرق­زمین و اهالی آن اطلاعاتی را به دست می­آوردند تا نقاط قوت و ضعف را شناسائی کرده و به دست سفارت خانه­های حکومت­های غربی بدهند تا از این راه زمینه­ی سلطه­ی غرب را بر شرق هموار سازند که "رژی بلاشر Régis Blachère" و "گیب Gibb" از این طیف بودند.[12]
"آیت­الله مکارم شیرازی" انگیزه­ی مستشرقان را همراه با متغیرهای دیگر مورد بررسی قرار داده و مستشرقان را به پنج قسم تقسیم نموده و دو قسم به اقسام بالا اضافه کرده است:
4.      خاورشناسان ناآگاه: مستشرقانی هستند که نه مأمورند و نه متعصب لجوج، اما ناآگاه که مایه­ی علمی نداشته و به خاطر جهلی که دارند، بسیار تخریب می‌کنند.
5.     خاورشناسان یک­سویه: مستشرقانی که مأمور، متعصب و لجوج و ناآگاه نیستند، امّا یک سویه‌اند؛ یعنی منابع‌شان همه منابع اهل سنت است و اصلاً از منابع شیعه خبری ندارند. طبیعی است این‌ها شاید به نفع اهل سنت کار کنند، ولی به زیان شیعیان تمام می‌شود.[13]
 
مستشرقان معروف
اکنون برخی از مستشرقین را که در زمینه قرآن کار کرده­اند، معرفی می­کنیم:
1.    تئودور نولدکه Theodor Noeldke: خاورشناس آلمانی که در سال 1856م. کتابی با عنوان "تاریخ قرآن"[14] ارائه کرد. این کتاب به عنوان رساله­ی دکترای وی بود و پس از آن تلاش خود را در زمینه­ی تاریخ قرآن ادامه داد.[15]
2.    ایگناز گلدزیهر  :Ignaz Goldziherخاورشناس مجارستانی که در زمره­ی خاورشناسان یهودی به شمار می‌رود و نقش به سزایی در ترویج شبهات مربوط به اسلام، رسول خدا، قرآن و حدیث در جهان داشته است. وی در سال 1850م. متولد شده و در سال 1921م. (در سن 71 سالگی) از دنیا رفته است. او در پژوهش‌های قرآنی خود وامدار نظریات "تئودور نولدکه" در کتاب تاریخ قرآن است.
از این خاورشناس آثار مختلفى به جا مانده و در میان آثار وى، با موضوع علوم قرآنی به کتاب گرایش‌های تفسیری در میان مسلمانان، می­توان اشاره کرد.[16]
3.    رژی بلاشر :Régis Blachèr مستشرق فرانسوی که در سال 1947م. "آستانه­ی قرآن" را نوشت و در سال 1953م. "محمد در مکه" را نوشت و در سال 1954م. ترجمه‌ای از قرآن را تدوین کرد که مقدمه­ای مفصل داشت و شامل تفسیری خلاصه بود. این ترجمه در آغاز به ترتیبی اجتهادی از خود بلاشر چاپ شد و در چاپ­های بعدی به ترتیب نزول چاپ گشت.[17]
4.    ولیام مونتگمری وات  :W. M. Wattمستشرق انگلیسی­ است که در سال 1969م. کتابی درباره وحی اسلامی نوشت.[18]
5.    ریچارد بل  :Richard Bellدر سال 1939م. ترجمه‌ای از قرآن توسط وی چاپ شد و در سال 1991م. کتابی با عنوان "تفسیری بر قرآن" نوشت.[19]
 
فعالیت­های قرآنی مستشرقان
مستشرقان در زمینه­ی قرآن در عرصه­های مختلفی کار کرده­اند که اکنون به اهم آن می­پردازیم:
عرصه­ی اول. ترجمه­ی قرآن کریم به زبان‌های اروپایی و دیگر زبان‌های دنیاست. نخستین ترجمه­ی قرآن توسط "پطرس مبجل محترم  Peter the Venerableدر سال 1143م. انجام گرفت. این ترجمه چهارصد سال نشر نیافت و در مخزن کتابخانه کلیسا قرار داشت تا نخست مبلغان و روحانیان مسیحی آن را از نزدیک بخوانند و به تبلیغ علیه "قرآن" در سطح دنیا بپردازند.[20]
عرصه­ی دوم. چاپ قرآن کریم است که حدود سال 1530 میلادی در ایتالیا، نخستین بار توسط کلیسا چاپ شد و بسیاری از چاپ‌های بعدی قرآن و ترجمه‌های آن نیز به وسیله­ی کلیسا بوده که همراه نقدهای حاشیه­ای یا به عنوان مقدمه‌ای یا مؤخره‌ای بر قرآن، چاپ گردید.[21]
عرصه­ی سوم. بحث معجم­نگاری است. گرچه نیاز حوزه­های علمیه و قرآن­پژوهان به معجم قرآن جهت به دست آوردن واژه­ها و آیات، از نیازهای جدی است؛ لکن این کار (معجم الفاظ قرآن) نخستین بار توسط آقای "فلوگل  Flügelمستشرق آلمانی انجام گرفت و آقای "ژول لاگون  Julius lagoonمستشرق فرانسوی در حدود 150 سال قبل وارد این عرصه شد و معجم موضوعی قرآن را نوشت.[22]
البته برخی معتقدند که اولین فهرست قرآنی با عنوان "نجوم الفرقان" توسط مصطفی ابن محمد در سال 1811م. در هند نگارش شده است.[23]
 
عرصه­ی چهارم. بحث دایرة‌المعارف ­نویسی است. امروزه می­توان گفت که مشهورترین دائرةالمعارف قرآنی در سطح جهان، دائرةالمعارف قرآنی لیدن است که توسط مستشرقان غربی و شرقی نگارش یافت و با ویراستاری خانم "جین­ دمن مک­اولیف Jane Dammen Mcauliffe" در شهر لیدن هلند در سال 2001م. اولین جلد آن چاپ شد. این کتاب مشتمل بر هزار مدخل در موضوعات و اعلام قرآن می­باشد.[24]
برخی نقاط ضعف دائرةالمعارف لیدن:
1.      تکرار تهمت‏هاى مستشرقان نسبت به قرآن؛
2.      تناقض گویی درونى در دائرةالمعارف؛
3.      نقل اسرائیلیات بدون نقد؛
4.      نسبت دادن برخى مطالب غیرمناسب به پیامبران الهى؛
5.      عدم استفاده از نویسندگان متخصص قرآن.[25]
 
مباحث علمی مستشرقان در زمینه­ی قرآن
مستشرقان در حیطه­های علمی فراوانی به مباحث قرآنی پرداخته­اند، اما بیشتر شبهات، نقد، بررسی و آراء آنها در مباحث علوم قرآن است؛ مانند: اعجاز ادبی، علمی و تشریعی قرآن؛ که  بیشتر شبهاتشان در زمینه­ی اعجاز قرآن، مربوط به اعجاز ادبی و مصدر قرآن است که وحیانی بودن آن را نمی­پذیرند، تاریخ­گذاری و نزول قرآن، نسخ در قرآن، جمع و تدوین قرآن، تاثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه، تأثیرپذیری قرآن از عهدین، و... که به تناسب مباحث مذکور در زمینه­ی علوم قرآن، وارد مباحث تفسیری نیز شده و در این راستا شبهات و نظریاتی را مطرح کرده­اند.[26] اما بیان این مباحث و نقد آنها از ناحیه­ی علمای شیعه در مجال این نوشتار نمی­گنجد و تنها به معرفی چند کتاب­ مفید که در این زمینه نوشته شده، بسنده می­کنیم:
1.     "شبهات و ردود" از آیت­الله محمدهادی معرفت؛
2.     "آراء المستشرقین حول­القرآن­ الکریم و تفسیره" از عمر­بن­ابراهیم رضوان؛
3.     "شبهات حول‌القرآن الکریم و تقنیدها" از قاضی عنایت؛
4.     "نقدالخطاب الاستشراقی، الظاهره الاستشراقیه و اثرها فی­الدراسات الاسلامیه" از ساسی سالم الحاج.
 
نقد کلی استشراق
مستشرقانی که در زمینه­ی قرآن دست به کار شده­اند، با نقدهای  بسیاری روبرو هستند؛ در اینجا به اهم آن­ها اشاره می­کنیم:
1.     اولین مشکل مستشرقان این است که غالباً نمی­توانند بدون پیش فرض وارد بحث شوند. مستشرقان چون خودشان را مسیحی می‌دانند؛ اساساً اسلام را به عنوان دین آسمانی قبول ندارند؛ پس به طور طبیعی با این پیش فرض وارد مباحث قرآنی می­شوند که کتابی غیرالهی را بررسی می­کنند، نه کتابی که صددرصد کلام خداست.[27]
2.     برخی از مستشرقان متعصب هستند و برای دفاع از مسیحیت دست به شناسایی اسلام و قرآن زده­اند یا مأمور استعمارند و برای استعمارگران راه درست می­کنند که در نتیجه نمی­توانند صرفاً دیدی علمی داشته باشند.
3.     جمعی از مستشرقان غالبا در نشر کتاب­ها و معارف اسلامی به جست و جو و گزینش کتاب­ها و موضوعاتی پرداخته­اند که دارای یک نحوه ضعف بوده که در نتیجه­، ضعفی را برای معارف اسلام درست کرده و ترویج داده­اند.[28]