چکیده
از جمله کسانی که در سدههای گذشته، به ویژه عصر حاضر به مطالعات وسیعی درباره قرآن دست زده و منشا آثار گوناگونی شدهاند، مستشرقان هستند. مستشرقان از جهت اهداف و انگیزه و در نتیجه افکار و آثار علمی در یک سطح نبوده، بلکه طیف وسیعی از غرض ورزان معاند تا محققان منصف را تشکیل میدهند.مطالعات قرآنی خاورشناسان غالبا بر اصول و ضوابطی مبتنی است که نتایج آن برای مسلمانان غیر قابل قبول میگردد.این مقاله کوششی است در ارائه اهمّ اهداف و عملکردهای مستشرقان در مطالعات قرآنی آنان، و بیانی در ضرورت آسیبشناسی آن.
واژههای کلیدی:
استشراق، مستشرق، انگیزهها، تبشیری، علمی، قرآن پژوهی، رسالت محمدی، وحی.
تعریف استشرقان و مستشرق
استشراق معادل کلمه orientalism(از ماده شرق orient)بر اعمال مستشرقان در قبال فرهنگ مشرق زمین اطلاق میشود.(حاجی میرزایی، 2/2046)به عبارت دیگر استشراق عبارت است از هر گونه مطالعه و بررسی دانشمندان مغرب زمین در خصوص میراث فکری مشرق زمین.و میراث فکری مشرق زمین آمیزهای از تاریخ، زبان، فنون، علوم و سنتهایی است که به مردمان این سرزمینها تعلق دارد (علی الصغیر، 11).با توجه به این تعریف، مستشرق عبارت از کسی است که به مطالعه میراث فرهنگی مشرق زمین پرداخته و آنچه متعلق به تاریخ، زبانها، آداب، فنون، علوم و سنتهای مردم این نواحی است، در حوزه بررسیهای او قرار میگیرد(همانجا)این مهم نیاز به ابزارهایی دارد که مهمترین آن تسلّط به زبانهای شرقی و در صدر آن زبان عربی است، لذا یکی از مستشرقان معاصر به نام«آلبرت دیتریش»معتقد است که مستشرق شخص محققی است که در صدد مطالعه و فهم (فرهنگ)مشرق زمین بر میآید، لکن به نتایج صحیحی دست پیدا نمیکند مادام که زبان ملل شرقی را به خوبی نیاموخته باشد.(نقل از همانجا، 11 با اندکی تلخیص).
2-انگیزههای مستشرقان
مستشرقان در مطالعات خاورشناسی، اهداف گوناگونی داشتهاند که از جمله میتوان به اهداف استعماری، تجاری، دینی یا تبشیری، اقتصادی و علمی اشاره کرد.(تفصیل را ر ک:حمدی، زقزوق، 88 الی 89، علی الصغیر، 15 الی 21، سباعی، 20 الی 31). در بین اهداف یاد شده، دو هدف یا انگیزه از اولویت بیشتر برخوردار است که توضیحات مختصری درباره آنها آورده میشود.
2-1-انگیزههای دینی یا تبشیری
به عقیده محققان نخستین یا مهمترین هدف مستشرقان در مطالعات شرقشناسی-به ویژه از قرن دوازدهم به بعد-هدف تبشیری بوده است(سباعی، 20، علی الصغیر، 13؛قطب، 40)این امر به قدری بدیهی است که برخی از مستشرقان از جمله ادوارد سعید(نقل از حمدی زقزوق، 86)ورودی بارت(نقل از علی الصغیر، 13)ناچار به اعتراف آن شدهاند.اساس این هدف بر دعوت به مسیحیت مبتنی است اما طریق حصول آن اقناع مسلمانان نسبت به بطلان اسلام آنهم با استفاده از زبان و فرهنگ مسلمانان است این موضوع را میتوان از طریق مطالعه کتابهای الاسلام و الغرب تالیف نورمن دانیل(م 1960)و المبشرون و المستشرقون اثر محمد البهی دریافت.(علی الصغیر، 15) 1 .ناگفته نماند که مستشرقان در این هدف خود بر این مطلب پافشاری میکنند که اسلام ترکیبی از فرهنگ جاهلی و فرهنگ برخاسته از یهودیت و نصرانیت است.(البهی، 112 به نقل از المذهب المحمدی تالیف جب)و نیز معتقدند تا آنجا که به مایههای الهی و انسانی قرآن ربط پیدا میکند، این کتاب تعلیم جدیدی سوای آنچه یهود و نصاری (1)-نیز جهت مطالعه تفصیلی این موضوع و آشنایی با هدف تبشیری مستشرقان بنگرید به کتابهای:الاستشراق و التبشیر و وصلتهما بالامبریالیة العالمیه تالیف ابراهیم خلیل احمد، التبشیر و الاستعمار فی البلاد العربیه، تالیف مصطفی خالدی و عمر فرّوخ، الاسلام فی وجه التغریب مخططات الاستشراق و التبشیر تالیف انور الجندی، الشبهات و الاخطاء الشائعة فی الفکر الاسلامی از همین مؤلف.
آورده است، ندارد.(فؤاد، 120 و 126)در این جا جهت آشنایی با این هدف مستشرقان به ذکر نمونههایی از اظهارات آنان مبادرت میشود.
-گلدزیهر:«محتوای دعوت پیامبر عربی چیزی جز آمیزهای از فرهنگ عربی با آراء و معارف دینی نبود که محمد به سبب اتصال با عناصر یهودی و مسیحی-که شدیدا و عمیقا هم از آنها متأثر شده بود-دریافت کرده بود.محمد مناسب دید که به وسیله همین حقایق که از عناصر بیگانه گرفته بود به بیداری عاطفه دینی هموطنان خود بپردازد...وی از این افکار و معارف که تا اعماق جان او ریشه دوانده بود متأثر گردید.این افکار که آن را در پرتو تأثیرات خارجی درک کرده بود به عقیدهای تبدیل گردید که قلبش بر آن شکل گرفت.در این زمان بود که از این تعالیم تعبیر به وحی الهی کرد و بعد از مدتی به یقین رسید خود وسیلهای برای این وحی است».(همو، 12 با اندکی تلخیص).
-توراندریه:«شک نیست که اصولی اساسی اسلام از دو دین بزرگ آن زمان یعنی یهودیت و مسیحیت اقتباس شده است.این حقیقتی است که اثبات آن به تلاش زیاد نیاز ندارد.(نقل از عبد الحمید، 20).
-جورج سیل:«محمد مؤلف و مبتکر اصلی قرآن است و این مطلب غیر قابل بحث و جدل است»(حمدی زقزوق، 100 به نقل از مقدمه ترجمه انگلیسی جورج سیل)
-اندرسون:«تردیدی نیست که افکار محمد با اقتباس از مصادر تلمود و دیگر کتب اساطیری یهود و نیز مصادر مسیحی عرضه شد.(نقل از عبد الحمید، 20 و 21).
برخی از مستشرقان فراتر از دعاوی ذکر شده این مطلب را هم اضافه کردهاند که:
«در عین حال شناخت محمد از کتاب مقدس شناختی سطحی بود، لذا موجب برداشتهای ناقص او در طرح عقایدش گردید.(عبد الحمید، 20 به نقل از نیکلسون) این مستشرق همچنین به وامداری محمد(ص)از معلمان مسیحی خود که در کودکی انجیل به او آموختند و او را با سرگذشتهای اصحاب کهف، اسکندر و...آشنا کردند اشاره کرده و مینویسد:«محمد در ایام اقامت خود در مکه روزی دو نوبت نماز میخواند اما در مدینه مانند یهودیان روزی سه نوبت به نماز میایستاد.البته پارهای از مسیحیان نیز روزی پنج نوبت نماز میگزاردند.محمد به تقلید از یهودیان که روز شنبه را برای عبادت خود تعطیل میکردند، روز جمعه را برای این کار معین ساخت.»(نقل از عبد الحمید، 20 و 21) 1
(1)-نمونههای دیگر این اتهامات را بنگرید در کتابهای:من افتراءات المستشرقین علی الاصول العقدیه فی الاسلام تالیف عبد المنعم فؤاد، المستشرقون فی الاسلام تالیف محمد قطب، المستشرقون و الدراسات القرآنیه تالیف محمد حسین علی الصغیر و الاسلام و الغرب تالیف سمیر سلیمان بر حسب مواضع و فهرستهای این کتب.اما در نقد مطالبی که از قول مستشرقان در خصوص محتوی قرآن گذشت میتوان گفت:اگر فرض کنیم به پندار خاورشناسان قرآن از دو نوع مطالب تشکیل شده که بخشی برخاسته از فرهنگ اعراب و بخشی با اثرپذیری از فرهنگ یهودیت و نصرانیت است،
اوّلا:چگونه میتوان قرآن را برخاسته از نظام فرهنگی عرب دانست با آنکه در بسیاری از آیات و سورههای قرآن فرهنگ و عقاید اعراب به نقد کشیده و از سوی قرآن بر بسیاری از عقاید و آداب و رسوم اعراب جاهلی خط بطلان کشیده شده است.(تفصل را ر ک.معرفت، 110 الی 242:القرآن و ثقافات عصره، ایازی، قرآن و فرهنگ زمانه)
ثانیا:درباره اثرپذیری قرآن از تورات و انجیل باید سؤال کرد که با توجه به آنکه رسول خدا(ص)قسمت اعظم عمر خویش را در مکه سپری کرد و به گواه تاریخ، یهود و نصاری در این شهر پایگاهی نداشتهاند، چگونه آن حضرت با محافل یهود و نصاری ارتباط برقرار کرده و مطالبی از آنان فرا گرفته است؟ضمنا قرآن در مقابل اعتقادات یهود و نصاری چه موضعی اتخاذ کرده است؟آیا همه را پذیرفته و تصدیق و ترویج کرده یا بسیاری را تکذیب و احیانا به نقد کشیده است؟واقعیت آن است که قرآن در مقابل مطالب تورات و انجیل عصر پیامبر و به عبارت دیگر اعتقادات یهود و نصاری به دو گونه موضعگیری کرده است:-
2-2-انگیزههای علمی
از انگیزههای مهم مستشرقان در مطالعات فرهنگ ملل شرقی به طور عام و پژوهشهای اسلامی، قرآنی به طور خاص، انگیزه علمی است.گر چه تعداد مستشرقانی که با انگیزه صرفا علمی به مطالعه و تحقیق مواریث فکری مسلمانان پرداختهاند کم است، (سباعی، 24 و 32)اما در مقابل، این گروه از مستشرقان با انگیزه سالم و خردمندانه به مطالعه اسلام و قرآن پرداختهاند(علی الصغیر، 18) آنان در این جهت زبان عرب را زبانی فرهنگی و دارای ادب و فرهنگ ویژه یافتند و قرآن را در مرکز این زبان مشاهده کردند، لذا با انگیزه علمی محض به تحقیق درباره آن دست زدند و ثمرات بزرگی از تلاشهای خود را باقی گذاشتند که قابل تقدیر است(همانجا، 18)این مطالعات که به حقیقت و روش سالم در عمل نزدیکتر است(سباعی، 25)ضمنا نشان میدهد که روزگاری که غرب تنها از نظر ردّ اسلام به کتاب خدا مینگریست سپری شده است.(رامیار، 1)اما:«از آنجا که قرآن اساسیترین و مهمترین(نص از)نصوص اسلام است و اسلام یکی از سنتهای شرقی، لذا مستشرقان از همان آغاز کار استشراق، به این متن اهتمام خاص کرده و -الف)موضعگیری تصدیقی، به اعتبار آن که تورات و انجیل در اصل دو کتاب آسمانی بوده و با قرآن سرچشمه مشترک دارند.(المائده، 44 و 46، 48؛آل عمران، 3؛البقره، 4).
ب)موضعگیری تکذیبی نسبت به بسیاری از مطالب تورات و انجیل عصر پیامبر و به عبارتی افکار رائج یهود و نصاری در آن زمان، از جمله ادعای یهود در به قتل رساندن مسیح(النساء، 158)تخطئه مسیحیان در اندیشه تثلیث(المائده، 73)و اعتقاد به بنوّت عیسی(همان سوره، 72).در این اعتقادات است که قرآن مسیحیان را به مباهله دعوت کرده است(آل عمران، 61)و اساسا بخش وسیعی از آیات قرآن در سورههای البقره، آل عمران، المائده، الاحزاب و الحشر در نقد عملکرد یهود و نصاری به ویژه یهودیان-حتی در مقابل پیامبران خودشان- نازل شده است، لذا چگونه قرآن با اثرپذیری از تورات و انجیل تالیف شده است.(نیز جهت اطلاع بیشتر ر.ک به معرفت، شبهات وردود، 6 الی 109:هل للقرآن من مصادر).
آثار بسیاری درباره قرآن پژوهی ارائه دادهاند که بایستی آن را«قرآن پژوهی مستشرقین»نامید.(حاجی میرزایی، 2/2047)اما مستشرقان در زمینه قرآن مطالعات وسیعی انجام دادهاند که اهمّ محورهای آن عبارتند از:
-تالیف کتابهای خاص درباره قرآن به ویژه تاریخ قرآن(علی الصغیر، 21)و شناخت قرآن مجید و علوم قرآنی(رامیار، 1) 1
-تالیف مقالات ویژه درباره موضوعات گوناگون قرآنی 2
-جمع مخطوطات عربی، تصحیح متون اسلامی و قرآنی، ترجمه آنها به زبانهای لاتینی و اقدام به انتشار و طبع نسخههای مصحح(حمدی زقزوق، 73 الی 81) 3 -تالیف مجلات تخصصی درباره خاورشناسی و اسلامشناسی(السباعی، 37 و 38)
-تالیف دایرة المعارف بزرگ درباره اسلام و نگارش مدخلهای خاص درباره قرآن در آنها. 4
(1)-جهت اطلاع از حجم تالیفات قرآنی مستشرقین بنگرید به فهرست کتابهای علوم و معارف قرآنی چاپ شده به زبانهای لاتین در فاصله 1995-2001 م انتشارات کتاب مبین، 1380 ه.ش.تهیه و تنظیم دبیرخانه نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم و نیز سباعی، 34، و نیز همین کتاب ص 49 الی 33 با عنوان:بعض الکتب الخطیرة التی لها مکانة علمیه عند بعض الناس.
(2)-در این خصوص بنگرید به کتابشناسی مقالات قرآنی به زبانهای اروپایی در فاصله 2000 الی 2004 تالیف مرتضی کریمی نیا در ویژه نامه اختصاصی گلستان قرآن به شماره 190.
(3)-در این باره بنگرید به کارهای آرتور جفری در تصحیح و طبع المصاحف ابن ابی داود سجستانی و نیز مقدمتان فی علوم القرآن و نیز نک علی الصغیر، 73 تحت عنوان:التحقیق.
(4)-بنگرید به دائرة المعارف الاسلامیه که در آن مدخل مفصّلی از دو تن از مستشرقان به نامهای ا.ت ویلش (A.T.Welsh)و ج د.پیرسون(J.D.Person)در آن درج شده و اخیرا این مدخل به طور مبسوط مورد نقد قرار گرفته و با عنوان«القرآن الکریم من المنظور الاستشراقی»به قلم محمد محمد ابو لیله مصر، 1423/2002 به -تالیف دائرة المعارف خاص پیرامون قرآن کریم 1
-گردآوری معجمهای موضوعی از قرآن کریم 2
-ترجمه قرآن به زبانهای زنده اروپایی و زبانهای دیگر 3
محورهای مهم در تحقیقات قرآنی مستشرقان
از آنچه گذشت نتیجهگیری میشود که مستشرقان مطالعات گستردهای درباره قرآن انجام دادهاند، در عین حال میتوان صرف از نظر از انگیزههای آنان، اهم محورهای تحقیقاتی مستشرقان را در موارد زیر بر شمرد:
1-قرآن مولود وحی نیست و به عبارت دیگر وحی نوعی تجربه ذهنی است یا نوعی از نبوغ فکری است و یا حتی تظاهر صرع و هیستری است(الجندی، 338، -طبع رسیده است.
(1)-این دایرة المعارف دارای 5 جلد و 1000 مدخل خواهد بود.تا کنون 3 مجلد آن انتشار یافته است.نخستین مجلد آن در سال 2001 میلادی از سوی انتشارات لیدن(هلند)به طبع رسیده و جلد سوّم آن نیز در سال 2003 از طبع خارج شد.در این سه مجلد مدخل A الی O مورد نگارش قرار گرفته است.سر ویراستار این دایرة المعارف خانم دمن مک اولیف استاد دانشگاه جورج تاون آمریکاست و چهار قرآن پژوه و اسلامشناس غربی وی را در این راه یاری میکنند.(تفصیل رار.ک.کریمینیا، 30، زمانی 187).
(2)-از جمله بنگرید به تفصیل آیات القرآن الکریم از ژول لابوم فرانسوی به اهتمام محمد فؤاد عبد الباقی و نیز بنگرید به علی الصغیر، 76 تحت عنوان:الفهرسة
(3)-از قدیمیترین اقدامات مستشرقان و از بارزترین جلوههای خاورشناسی و اسلامشناسی آنان ترجمه قرآن به دو صورت کلی و جزیی بوده است که از قرن دوازدهم و به قصد مشوّه ساختن چهره اسلام از سوی ارباب کلیسا انجام گردید.(علی الصغیر، 63 و 64، عبد الحمید، 11، عسکری، 2/707)و طی قرنهای گذشته با شتاب زیاد انجام پذیرفت تفصیل را بنگرید در الجندی، 341، رادفر مدخلهای ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون 1/515 الی 538، 1/540 الی 543 و 1/563 الی 570).
گلد زیهر، 12، علی الصغیر، 41:پدیده وحی و مستشرقان، سلیمان، 34).
2-نص قرآن منشا غیر الهی(بشری)دارد، محمد مؤلف قرآن است و به عبارت دیگر قرآن و تجربه نبوی ارتباط تنگاتنگ با هم دارند(نقل از محمد ابو لیله، 93 در نقد نظریه ویش، حمدی زقزوق، 100 به نقل از جورج سیل، الجندی، 337، حاجی میرزایی، 2/2049).
3-قرآن دارای منابع و مصادری است که اهم آنها منابع یهودی، مسیحی، مجوس، صابئی، زردشتی و...است(اکثر مستشرقان به ویژه سلیمان، 35 از قول تشارنز فوستر، ابو لیله، 103 در نقد نظریه ویش با عنوان:دعوی الانتحال من الکتب الیهود و النصاری، حمدی زقزوق، 99 الی 108 با عنوان:مصدر القرآن، الجندی، 337، حاجی میرزایی، 2/2049 با تکیه بر منابع اسلام تسدال)
4-قرآن در زمان پیامبر(ص)به طور کامل نوشته نشد و قسمتهای زیادی از آن در حافظهها باقی ماند.(بلاشر، 42 الی 45 و نیز همین کتاب 30 و 31، محمد ابو لیله، 143 در نقد نظریه ویش، نولدکه، 240).
5-پیامبر(ص)نظارتی بر جمع و تدوین قرآن نداشت و اساسا نیاز و رسالتی در این جهت احساس نکرد.(بلاشر، 42 الی 45).
6-متن کنونی قرآن حاصل تلاش گروه خاصی از کاتبان وحی در دوره عثمان و ناظر بر منافع آنهاست.(همان، 75 الی 77).
7-تقسیمات قرآن به آیه، سوره، حزب و جزء، به خاطر تسهیل در عمل (خواندن قرآن)بوده و بعدها صورت پذیرفته است.(الجندی، 339 به نقل از لویس جاردیه).
8-ترتیب سورههای قرآن در عهد پیامبر(ص)به صورت فعلی نبود.اکثر مستشرقان با چنین اعتقادی، ترجمههای خود را بر اساس ترتیب زمانی سورههای قرآن انجام دادهاند، به این ترتیب نظریه توفیقی بودن ترتیب سورهها انکار میشود.
(حاجی میرزایی، 2/2049 با تکیه بر کارهای نولدکه، شوالی، بلاشر)
9-با توجه به روایات مختلف درباره جمع و تدوین قرآن، مصاحف اولیه و اختلافات آنها و نیز قراءات گوناگون قرآن، قرآن موجود خالی از تحریف نیست. (حمدی زقزوق، 108 با عنوان:صحة النص القرآنی، علی الصغیر، 21 الی 34: تاریخ القرآن، حسینی طباطبایی، 63، نولدکه و تحریف قرآن، نولدکه، 311 با عنوان:اتهامات وجهها علماء مسیحیون غربیون، و نیز همین کتاب 322 الی 336).
10-متن کنونی قرآن کتابی غیر منسجم و مشتمل بر تناقض است.(گلدزیهر، العقیدة و الشریعه، 78؛ابو خلیل، 40:تناقض القرآن به نقل از گلدزیهر و لوسیان کلیموفتش، عبد الحمید، 17 به نقل از توراندریه، فؤاد، 142 با عنوان:دعوی التناقض فی القرآن الکریم و الرد علیها»و در میان کتابهای دینی چنانکه گروههای مختلف دینی به آن معترف هستند، هیچ کتابی همچون قرآن دچار پریشانی و عدم ثبات از لحاظ نص و متن، وجود نداشته است.(گلدزیهر، گرایشهای تفسیری مسلمانان، 29، نیز نقد این دیدگاه را ر.ک.معرفت، 243 الی 310 با عنوان:موهم الاختلاف و التناقض)
11-تعبیر«امی»درباره پیامبر(ص)به معنای عدم آشنایی آن حضرت با خواندن و نوشتن نبوده است.(پارت، 2/643 الی 644 و نیز نقد این نظر را ر.ک همان مدخل، 2/645 الی 648 از قول احمد محمد شاکر).
12-در متن کنونی قرآن لغات بیگانه و غیر عربی فراوان وجود دارد، لذا قرآن معرف یک متن اصیل عربی نیست.(نقل از الجندی، 344 و نیز ر.ک جفری در لغات بیگانه در قرآن).
13-حروف مقطعه در قرآن بیمعنا و بیهودهاند.این حروف جزء قرآن نیست بلکه حروف آغازین یا نماد اسامی مؤمنانی است که در حیات پیامبر(ص) مجموعههایی شخصی از قرآن برای خود فراهم کردند و آن گاه که زید بن ثابت قرآن را گردآوری کرد، این رموز مالکان نسخههای قرآنی را در مصاحف به کار برد. (نولدکه، 303، الجندی، 339، حاجی میرزایی، 2/2049 به نقل از اسراری در باب قرآن، نظریه سیل و نیز ر.ک به طباطبایی، 173 با عنوان:حروف مقطعه از منظر خاورشناسان)
منبع:http://www.tahqiqat.blogfa.com/